میدونم یه سال دیگه وقتی از امروز یاد کنم می خندم و میگم روز خوب خدا بود سوم نوامبر سال 2008 اما حس امروزم: جهنمی ترین روزم بود درغربت .این هم میگذره !
پ.ن : امید به آینده را عشق میکنید یعنی مطمئنم یه سال دیگه هم موندگارم تواین عالم خاکی !
نوامبر 3, 2008 بدست حدیث مهر
میدونم یه سال دیگه وقتی از امروز یاد کنم می خندم و میگم روز خوب خدا بود سوم نوامبر سال 2008 اما حس امروزم: جهنمی ترین روزم بود درغربت .این هم میگذره !
پ.ن : امید به آینده را عشق میکنید یعنی مطمئنم یه سال دیگه هم موندگارم تواین عالم خاکی !
حيف كه وردپرس گل نداره، من يك دسته گل مجازي تقديم دوستم كنم دلش باز بشه.
همه اين روزها مي گذرن ياسمين جونم
پيش چشم مرد فردا
زندگاني خواه تيره، خواه روشن هست زيبا
………………………………………………..
تو که هستی یعنی تموم گلهای عالم را دارم 🙂
میدونم که میگذره اما ظرف من خیلی کوچیکه زودی دادم در میاد …راستی چرا هر چی مثل خوبه یه مرد باید توش باشه ؟ 😉
یه جای کتاب تهوع ژان پل سارتر مفهومی به عنوان کنترل کردن و لذت بردن از درد کشیدن مطرح شده
🙂
………………………………………….
یادم باشه دوباره یه نگاهی بهش بندازم
امیدوارم ۳ نوامبر سال دیگه بهترین روز زندگیت بشه که عوض امسال رو در بیاره …
……………………………………..
کاشکی زود بگذزه سمیرا جونم ….
داشتـــــــــــــــــــــیم؟………………….نداشتیم!
……………………………………………….
کی بود ؟کی بود ؟ من نبودم ! ما دستمون بالای بالاست جناب گاوارس 🙂